کارل گوستاو یونگ روان تحلیل گری بود که ابتدا به شدت به روانکاوی فرید علاقمند بود و از آن دفاع می شود ولی بعدها انتقادهای او به فرويد منجر به جدایی آنها شد یوگ گرچه نسبت به نگاه فروید که همه چی و جنسی می دانست معرف بوده اما بیش از هر نظریه پرداز دیگری بر اهمیت و نقش فرایندهای ناهشيار و کهن الگوهای رفتار انسان تاکید داشت يونگ نقش های متفاوتی را برای زنان و مردان قائل بود،
بر نظريه يونگ همه انسانها بخشی از جنس دیگر را در درون خود دارند و کهن الگوی انها معرف بخشی زنانه روان مردان و کهن الگوی آتيموس معرف بخش مردانه روان زمان است زنان در اصل هیجانی و مراقبت کننده و مردان در اصل منطقی و مقتدرند و تحلیل گران يونگی وظیفه خود می داند که به جنبه های زنانه و مردانه انسان ها توجه کنند البته این مفاهیم در نظريه يونگ نقش های کلیشهای جنسیتی …
نظری درباره این کتاب دارید ؟